افرا

به سر سودای آغوش تو دارم.....

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ق.ظ

پرده یک: "فرشته ها .... حواستون به مامانی باشه! میوه های دل آبجیمین شما. از الان بهتون اسم میوه میده:زالزالک,گیلاس...حواستون به بوته گل ما باشه ها...شماروخدافرستاده..."

-چه خوب بود که منو به اونا سپردی ......


پرده دو: 

-سال دیگه بهار وقت تاتی تاتی کردنشونه! می دون بین گلا..... مامان ینی دلت میاد نذاری بچه ها تو باغ بازی کنن که کثیف نشن؟ 


پرده سه: 

- چپیه کوچیکتره، خیلیم شیطونه... یه سره وول میخوره ....

-چپیه مال خودمه ....

-به خاله شون برن ادبیاتی بشن... ولی به خاله شون نرن یه سره سرشون تو گوشی و کامپیوتر باشه !


پرده چهار:

-خدا خیلی ما رو دوس داره آبجی .... ببین دو تا فرشته داره برا ما میفرسته ! 



پ.ن: تنها خداست که به جهان، هستی می‌بخشد، سپس هستی را از آن باز می‌ستاند.

"یونس ۳۴"


۹۴/۰۲/۲۳
افرا

نظرات  (۱)

:((
چی باید کرد با اینهمه آرزوی بر باد رفته....؟
خدا حتما جواب داره که به وقتش بهتون میده....
و همانا خدا با صابرین است....
پاسخ:
صبوری بر درد عادتمان شده...... خوب یاد گرفتیمش.... بیتابی را ولی چاره نیست..... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی