افرا

و باز ناتمام ...

دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ب.ظ

اینکه روزها می گذرد و نه اینجا چیزی نوشته می شود، نه فیس بوک، نه دفتر و نه هیچ کجای دیگر به این معنی نیست که نمی نویسم... می نویسم اما ناتمام ....

چه به جا به چشمم خورد این شعر عباس کیارستمیِ عزیز:

"همیشه ناتمام می ماند

حرفهای من

با خودم...."

هر بستری که برای نوشتن دارم پرشده از پیش نویسهای ناتمام ... و بی سرانجام رها شده ... که شاید پس از چندی سراغشان بروم و و دیگر نشناسمشان! یعنی می شود؟ دلم نمی خواهد غریبه شوند برایم .. اما وقتی وقتش بگذرد معلوم نیست دیگر همان حس، همان کلمات سراغت بیایند... معلوم نیست بتوانی سرانجامی هم وزن همان چند خط نوشته ات رقم بزنی... معلوم نیست چه بر سرشان بیاوری... و من با فکرها و کلماتی که مثل یک رعد در ذهنم روشن و خاموش می شوند هربار همین بساط را دارم.. چراغی و صاعقه ای می زنند و رهایم میکنند با تاریکی و فراموشی.... 

۹۴/۰۹/۱۶
افرا

نظرات  (۳)

۱۶ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۲ حسین زیلان
سلام افرای عزیز. دچار بلاک نویسندگی شدی! فقط باید بنویسی...
دعوتی به فکرپز
پاسخ:
سلام.. ممنون
۱۶ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۲ محمد StigMatiZed
حال خیلی هامون همینه، چون نمیدونیم لحظه بعد زندگیمون چه شکلیه
پاسخ:
هووووم...... و رها کردن این لحظه و این کلمات خوب نیست...
۱۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۹ فاطیما کیان
بعضی اوقات من هم اینطوری میشم , وقتی از نوشته ی نیمه تمومم دور میشم انگار که با من غریبه میشه
پاسخ:
و اینو دوست ندارم.... احساس وظیفه میکنم بهشون انگار.... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی