افرا

اشک سرد

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ب.ظ

چشمان من به گریستن عادت کرده اند.... زمستان شده و اشک ها بهانه شان سرماست... تشخیص اینکه این اشک خودخواسته است یا نه با رهگذران کنجکاو ... اما پُلها و کوچه ها و پرچین ها با اشکهای گاه و بیگاه من آشنایند ... لازم نیست دلیل گریه نو باشد! گاه کهنه است ... خیلی کهنه ... حتی بیاد آوردن خاطره ای از 8 سالگی ... زمستان است و اشکهای من ناخواسته جاری میشوند و پرسش برانگیز میشوند: "چیزی شده؟"


پ.ن: "هِنری در فیلم detachment (ازهم گسیختگی) عادت داشت در اتوبوس خلوت آخرِ شب گریه کند..... درکش می کردم و گریه هایش برایم آشنا بودند و عزیز...

۹۴/۱۰/۱۴
افرا

نظرات  (۴)

۱۴ دی ۹۴ ، ۱۲:۱۱ محمد طاها حقیرابراهیم ابادی
به وبلاگم سری بزنید
پاسخ:
حتما
من هم خیلی زود به گریه می افتم مخصوصا در مورد یادآوری خاطرات یا دیدن فیلم ...نمیدونم شاید از ضعفم باشه و شایدم از رقت قلب هرچی که هست همین زود گریه افتادنم رو دوست دارم یه باری از روی قلبم برداشته میشه:)
پاسخ:
دقیقا من حس جلا گرفتن قلب رو دارم بعد هر گریه کردن... و اینو دوس دارم ... غم پروری نمیدونمش! من حتی وقت شنیدن یک خبر خوش هم گاهی گریه میکنم ... 
چه عکسی
پاسخ:
:)
۱۷ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۱ رها مشق سکوت
من از اون آدماییم که واسه هرچیزی گریه میکنم، خوشحالم گریه میکنم، هیجان زدم گریم میکنم، ناراحتم گریه میکنم، صحنه ی احساسی میبینم گریه میکنم، استرس دارم گریه میکنم و ..
این اشک ها سبکم میکنه، تخلیه هیجانی میشم و آروم میگیرم بعدش و اصلا ازش ناراحت نیستم، خوشحالم که اونقدر با خودم راحتم که نیاز نمیبینم احساساتم رو پنهون کنم 
پاسخ:
گریه احساسات آدمو تصفیه میکنه، قلبو جلا میده.... گریه حس خوبیه... مباد که روزی ازش بیگانه شیم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی