افرا

می‌شود برای نیتم آیت‌الکرسی بخوانی؟

يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ

آدم‌هایی که عاشق می‌شوند و بی وفایی می‌بینند و بعد قید هرچه عشق است را می‌زنند؛ آدم‌هایی که کتاب خواندن‌های اول‌شان روح‌شان را آزرده می‌کند بس که اندوهگین و ناامیدکننده‌اند یا بی‌مصرف و بدقلم و بعد قید خواندن هرچه رمان است می‌زنند؛ آدم‌هایی که امیدوارند و هربار شکستن امید مجبورشان می‌کند به دور ریختن خوش‌بینی....

آدم‌هایی که تصادف را دیده‌اند و بعد مرگ را؛ و بعد با شنیدن هرخبر "فلانی تصادف کرده" دلشان هُری می‌ریزد؛ آدم‌هایی که تجربه تبدیل انتظار تولد به سوگواری مرگ را داشته‌اند و با هر تکرار شروع انتظاری تمام لحظه‌هایش را می‌ترسند و اضطراب رهایشان نمی‌کند...

می‌خواهم بگویم تجربه تلخ وارونگی هر پندار و احساسی، تبدیل می‌شود به یک الگو انگار! که مثل وحشت سایه می‌اندازد روی هر شروع دوباره‌ای! لذت اولین، اگر از دست برود لذت خالص سخت به سراغ آدم می‌آید. ممکن است عشق واقعی سراغش بیاید. ممکن است عزیزش از تخت بیمارستان بلند شود، ممکن است صدای زندگی یک نورسیده در خانه‌اش بلند شود، ممکن است در تاریکی محض شعله‌ای برایش سوسو بزند....

اما هر اتفاق خوب که در شرف افتادن باشد مادامی که به روز موعود نزدیک می‌شود انگار آدمی را آبستن تکرار آن اتفاق ناگوار می‌کند. شبیه وحشت است این حال، وحشت جنون‌آمیز... حالی که اگر تمام پیوندهای معنوی هم بریده شده باشد باز با چیزی جز آن نمی‌تواند اندک تسلایی بیابد.  ناخودآگاه خود را می‌یابد که به جایی، ریسمانی معلوم یا نامعلوم چنگ می‌زند به التماس... به قدرتی برتر و غیرمنطقی! اما باز وحشت دست از سرش برنمی‌دارد، تا شفاف شدن شیشه بخارگرفته انتظار! تا لمس واقعیت مطلوب نمی‌تواند باور کند آن ناگواز الگو نیست... گاهی هم جهان گوارا می‌شود... 

کاش لحظه‌های نگران را یکی به کلامش از لرزش نگه دارد، دل قرص شود، چشم روشن، کاش یکی خاطرت را جمع کند که روشنی در راه است، کاش چهره هیچ کس تجربه درد از درهم رفتگی طولانی و گریستن و لرزش مدام را تجربه نکند.... برای هم چله بگیریم! هر چه!  چهل روز خودمان را با وزنه پسربچه ای وزن کنیم و با او دوست شویم، چهل روز به گنبدی خیره شویم، چهل روز ذذکری بگوییم، چهل روز به پرنده ها گندم بدهیم، چهل روز جایی را جارو بزنیم، چهل روز سبب لبخندی بشویم، چهل روز پای حرفهای مانده بر دل آدمهایی بنشینیم، چهل روز یک کاری بکنیم... دردها زیاد نشوند. من از این همه درد آمده و نیامده میترسم... نذر کنیم برای هم که روزی به روزهای نگرانمان بخندیم...

۹۵/۰۹/۲۸
افرا

نظرات  (۲)

۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۱ رها مشق سکوت
این چهل روزها تو زندگیمون معجزه میکنه
دوستی بهم خیلی وقت پیش پیشنهاد داده بود و من از اون موقع تاحالا، چندین بار برای خودم چله گرفتم و دلم قرص شده
اما چله گرفتم برای همدیگه، تاحالا بهش فکر نکرده بودم
میدونم مثل پیشنهاد همون دوست انجامش میدم و حالم خوبتر میشه
ممنون که فکرش رو توی سرم انداختی
پاسخ:
حال منم خوبتر میشه وقتی میدونم چون تویی انجامش میده و دردی از دردها کمتر میشه... ممنون از تو.. دعام کن
چه پیشنهاد قشنگی...

پاسخ:
قشنگ، نگاه توست که میخوانی ام... دعام کن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی