افرا

«چیزهایی هست که نمیدانی»

جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۴۹ ب.ظ

کاش میشد از هوا عکس گرفت، کاش می‌شد از عطر عکس گرفت، کاش می‌شد از حسی که دیده نمی‌شود عکس انداخت، کاش میشد برای روزهای دوری همه آنچه بودنی را عزیز کرده بود را ثبت کرد ... بودن را نه صورت عزیز میکند، نه صدا و لمس.. همه ش عطر است و حس است و هوا... دیدنی نیست. همه آنچه باید بماند همین حسی ست که در کلام نمیگنجد، حتی اگر تمام یادگاریها را سمسار با خودش ببرد... همه آنچه باید بماند میماند، اما برای آنکه همه آن نادیدنی ها را نفس کشیده نه آنکه نمیداندشان... و چه تلخ است "چیزهایی هست که نمیدانی"ها! گاه نمیشود گفت، گاه نمیشود نوشت، گاه نمیشود نشان داد.... میرسی به اینکه معصومیتش به همین است که نگفته بماند، وقتی نمیشود عکسش را نشان داد و ثابت کرد چه هوایی را نفس کشیده ای، چه عطری را به جان فرو دادی، چه حسی نوازشت کرده است.... فقط هستند! بسیارند کسانی که چیزهایی را نمیدانند... 


«دورترین فاصله در دنیا،

حتی فاصله‌ی مرگ و زندگی نیست.

فاصله‌ی من است با تو

وقتی روبرویت ایستاده‌ام

و دوستت دارم،

بی آنکه تو بدانی.»     (رابیندرانات تاگور)

۹۵/۱۰/۰۳
افرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی