جنون
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ
جنون مگر چیست؟
تو از نزدیک جنون را تا بحال دیدی؟
من دیدم......
و هلال احمر که میرفتم و روی هلال مینشستم تا یاد بگیرم چطور نجات بدهم هیچ چسب زخمی یا مدل باندپیچیای برای جنون یادم ندادند..... احتمالا اختراع نشده! اما خب یعنی نمیدانند که بعضی وقتها جنون اورژانسیتر از کتف از جا در آمده است؟ جنون زخمش کاری تر از صرع است؟
جنون یک مرض آگاهانهی ناخودآگاه و ناخواسته است .... که وقتی دچار شوی از هیچ چیز دریغ نمیکنی! میزنی توی گوش خودت یا مثلا میزنی توی دلی که تازگیها اجاره نشین دارد و این اجاره نشینها امانتند دست تو .......
من جنون را دیدم و خب فقط دیدم ! بلد نبودم چطور پانسمانش کنم! جز اینکه ترسیدم! از مسخ خودم هم ترسیدم .....
و اگر یک دوربین مداربسته توی زندگی من کار بگذاری و اشکهای سیاه مرا که سر میخورند و خط پشت چشمانم را تا زیر چانه ام کش میدهند خواهی دید ... اینطور وقتها صورتم راه راه میشود .... میدانی توی کدام آینه این وضعیت را تماشا میکنم؟ آینهی رختکن حمام!!! راستی حمام خانهی شما هم رختکن دارد؟
چقدر این خانه های مدرن که احتمالا یکیشان سهم زندگی آیندهی منند مزخرفند که حمامهایشان را بدون رخت کن میسازند... آدم کجا برود شبیه گرگوار بنشیند و هیکل خودش را زار زار بزند.... کجا دمپایی اش را در آورد بنشیند روبروی آینه و با موهایش بازی کند یکبار موهایش را از چپ به راست بیاورد و یک بار از راست به چپ ... دست بکشد روی صورتش و بگوید پوست و استخوان شده ای دیوانه! ..... مدلهای مختلف گریه کند و صورت خودش را تماشا کند و ذره ذره بی رنگ شدن چشمهایش را و قطره قطره جوشیدن چشماهیش را .............
من وقتی جنون را دیدم فقط رفتم به حمام! ........ بلد نبودم پانسمانش کنم.....
۹۳/۱۲/۰۴