افرا

نخل طلا

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ

دیروقت رسیدیم به خانه.یک نگاه سرسری به تلگرام انداختم بی آنکه پیامها را باز کنم. فقط پیام دوست جانی جلب توجه کرد و پیام را خواندم. نوشته بود: "عشق کردی برای حسینی... عجب اتفاق خوبی بود برای امشب." بااشتیاق و تعجب رفتم کانالها را چک کردم که بله... شهاب حسینی نخل طلای بهترین بازیگر مرد را برده. خوشحال کننده بود بسی. آن هم برای کسی مثل شهاب حسینی که شایسته این موفقیت هم هست.

اینکه من در بین هنرمندان از همان نوجوانی هم شیفته ی چهره شان نبودم از آن رو بود که فکر میکردم وظیفه و عامل جذب هرکس در حرفه اش چیزی جز ظاهرش است. بودند و هستند بسیار چهره های دلربا. اما در بازیگری آنچه اهمیت دارد قدرت فرد در فرو رفتن در نقشهاست و باورپذیری نقش هایشان ورای تیپ اصلی شخصی شان... در بین زنان کشورمان فکر میکنم گوهر خیراندیش از این قدرت برخوردار است، فاطمه معتمدآریا هم... مریلا زارعی هم ...کسانی که بی تفاوت به زیبایی، حرکات طبیعی ای به چهره شان میگیرند و حس نهفته در نقش را به مخاطب منتقل میکنند. اینکه کسانی مثل الناز شاکردوست، شیلا خداداد و نیوشا ضیغمی و محمدرضا گلزار و حسام نواب صفوی عمدتاً روی چهره شان مانور میدهند هم نظیرشان بسیار است.
لیلا حاتمی و ترانه علیدوستی و امثال این دو نفر بیشتر به سبب تیپ شخصیتی شان است که محبوبیت کسب میکنند. لیلا خوب انتخاب میشود ترانه هم... برای نقش هایی که به شخصیتشان می آید . و الحق هم در انتخابهای بجا دلپذیر جلوه میکنند. والا توان بازی آدمی که نیستند را ندارند. در این طیف افراد من هنگامه قاضیانی را هم بسیار دوست دارم. افرادی که به متانت و سادگی درخوری آراسته اند. و شاید مهمترین عامل جذب در میان هوادارانشان همین باشد.
اما بگویم از شهاب. شهاب آدم پخته ای ست، خانواده محور است، ایمان خاص خودش را دارد و حرفه ای ست... شهاب مخاطب را میتواند گام به گام دلبسته خود کند یا از خود زده کند. طی این یک روز که از کسب نخل طلایش میگذرد متنهای زیادی خوانده ام. یکی به جمله آغازین شهاب اشاره کرده بود: الهی شکر غلیظش و اشاره مدام دستان و چشمانش به آسمان. دوستی هم سخنانش را کاملا احساسی میدانست. در مقایسه با دیکاپریویی که بعد جایزه اسکارش از محیط زیست گفت یا کن لوچ که از رسالت امیدبخشی هنر گفت..

شاید بشود گفت که تمام افکار شهاب را در "ساکن طبقه ی وسط" میتوان دید و لذت برد.
یک سکانسی از فیلم معلمش ضرب المثل قدیمی را یادآور می‌شود: پایین رفتیم دوغ بود قصه ما دروغ بود، بالا رفتیم ماست بود، قصه ی ما راست بود. پایین و طبقه پایین آپارتمان او انچه هرروز و شب جذبش میکرد سایه ی پر التهاب رقص زنی جذاب بود. و آنچه بالا بود فقط نوا بود. نوای نی... عارفانه. عجیب. حزن و آرامش توام.
پایین رفت تا به ثبات برسد. رخت شکیل و خوش آب و رنگ به تن کرد و رفت. و در را مردی شیطان گونه به رویش باز کرد که تمام این روزها و شبها به تمثال زنی پشت پرده به رقص او را مجذوب خود کرده بود. برگشت..... و باز حیران و.سرگشته.... رخت از تن کند و تنها به ردایی سفید و راحت خود را پوشاند... (نماد رهایی از دلبستگی های بی معنا) بالا رفت. در باز شد. زنی سپیدپوش و فضایی روحانی و پر از قرار. در را همسر واقعی شهاب برویش باز کرد و همزمان قربانی خواند: باز آی دلبرا که دلم بیقرار توست. این جان بر لب آمده در انتظار توست...
شهاب در این فیلم نقش جوانی سرگشته را داشت. که در پی معنای زندگی خود را در هر کالبدی فرض میکرد و خود را در معرض توصیه هر آدمی قرار میداد تا راه را بیابد. در نهایت آنچه آرامش کرد نمادی بود از عدم تعلقات مادی و عمق عشق که همراه با وفاداری اش به خانواده بود که همسرش را که اصلن در این فیلم نقشی را بعهده نداشت را در سکانس نهایی بعنوان لحظه ی قرار یافتن نشان داد.
عکس روی تیشرت شهاب هم بخشی از اثر آفرینش انسان میکل آنژ بود، همان دو دستی که به سوی هم کشانیده میشوند یا در حال رهایی از همند. دست خالق و مخلوق. لحظه دمیدن روح در آدم و موجودیت مستقل یافتن انسان. که پوستر اصلی فیلم تصویر شهاب با همین تیشرت را نشان میداد.

پی نوشت: یکی از نقشهای خوب شهاب حسینی نقش شهید عباس بابایی در سریال شوق پرواز بود که به حق سریال قوی و خوبی بود. جایزه کن هم همزمان شد با مرگ ملیحه حکمت، همسر شهید بابایی. 
پی نوشت۲: دنیای هواداری گاهی عجیب میشود. همیشه یکسری اشتیاق ها و رویاپردازیهای آدمها در دنیای هواداری برایم غریب بوده. شبیه ستودن نیستند خیلیشان...
۹۵/۰۳/۰۴
افرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی