افرا

اینطرفی که می آیی بی کوله بار، میترسم...

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ

از نزدیک شدن یک سری آدمها به خودم یا کسانی دیگر میترسم. منظورم از نزدیک شدن آن دسته ایست که چیزی در تو مجذوبش کرده و اویی که دچار نوعی از خودگریزی، از خودبیگانگی یا حتی ازخودبیزاری ست به سمت شبیه تو شدن پیش میرود. درونش تضاد را حس میکنم، کشمکشی که سعی دارد حرف تو را علیرغم عقاید خودش بپذیرد. تقلا میکند نظرت را در هرباره ای بداند، حتی عاداتت را میخواهد که تکرار کند و من از همین میترسم. اینکه تو خود هنوز به ثبات ذهنی نرسیده باشی و مشغول شکیاتت باشی و ناشناخته های زندگی ات. اینکه باورهایی که بدست آورده ای یا حتا باورهایی که از دست داده ای در طی زمان برایت رقم خورده باشد و مبدا مشخصی نشود که برایش یافت. اینها چیزهایی نیستند که یک نفر از راه برسد و به سودای درستی راه تو به راهت قدم بگذارد. ناراحت کننده تر آن وقتی ست که میدانی و یقین داری که باورهای خودش سر جایشان هستند و فقط تلاش میکند تظاهر کند به قبول باورهای تو. و از قضا فقط یک سری عادات ظاهری ات را سعی در تقلید میکند! بسیار دیده ام آدمهایی که کسی را تحسین میکنند و بخصوص شیفته مقبولیت جمعی اش میشوند و مثلا اینکه آن فرد حدودی از مرزهای کلامی را در سخن گفتنش نادیده میگیرد را بعنوان شگردی برای شبیه او شدن و به تبعش مثل او مقبول شدن اتخاذ میکنند. یا در تغییر نحوه پوشش هم همینطور. یا هر رفتار ظاهری دیگری...

از تکرار مدام جمله "راست میگی" اش میترسم، وقتی خودم به راستی نظرم اطمینان ندارم و برایش چندبار نسبی بودن همه آنچه میگویم را هم بازگو کرده ام.

این میشود که این روزها میترسم. از نزدیک شدن چندنفر به خودم و عده ای دیگر... 

پ.ن: در چندروز گذشته چه خواندم، چه دیدم و چه کردم...

-"تنگسیر" صادق چوبک را خواندم که خوب بود و یک روایت اقلیمی از آن دست که بیشتر مورد مطالعه من قرار میگیرد است. روایت سر به ناعدالتی فرو نیاوردن و حق را حتا به زور و به قیمت جان، ستاندن....

-"اطلس ابر" برادران واچوفسکی را هم دیدم که یک فیلم سه ساعته با گریمهای سنگین فوق العاده، و موسیقی متن و جلوه های ویژه ی بسیار زیبا. محصول ۲۰۱۲.

روایتی بهم پیچیده از شش زندگی مربوط به دوره های زمانی مختلف از۱۸۰۰  و دوره نظام برده داری سنتی تا ۲۱۰۰ سئول مدرن و برده داری مدرن و تا ۲۳۰۰ و زندگی در سیارات دیگر.

روایت وابستگی زندگی افراد به یکدیگر حتی در زمان و مکانهای متفاوت، روایت شکستن قاعده ها، روایت انعکاس رفتارها در طبیعت، روایت معنویت، مبارزه برای حقیقت، روایت امید...

فکر میکنم تعریف کردن داستان از ارزش آن می‌کاهد، اما اگر کسی به سبک فیلمهای اینچنینی علاقمند باشد و بازی فیلم با ذهن طی سه ساعت را خواهان باشد نباید این فیلم را از دست بدهد.

-موسیقی جدید قابل توجهی نشنیده ام. فقط چشم بستم و بسیاری از آهنگهای گوشی را پاک کردم... دلم چند موسیقی جدید و خوب میخواهد از آن دست که آدم را دوباره و چندباره به شنیدن خود بکشاند... اگر دارید به من معرفی کنید که تشنه ام...


۹۵/۰۳/۱۱
افرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی