سختی سکوت
جمعه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۱ ب.ظ
بنویس برایم. انگار که من لال شده باشم، انگار که نشنوم، انگار که به مرثیه فراموشی مبتلا شده باشم... چه مینویسی برایم؟ رهایم میکنی با گوشی که نمیشنود، زبانی که نمیگوید، ذهنی که در یاد هیچ ندارد؟ اما قلبی که جوری عجیب میتپد و چشمی که با نگاههایی قریب است و با نگاههایی غریبه؟ فقط خواندن در ذهنم مانده. به یادم بیاور همه آنچه قلبم به خاطرش این شکلی میتپد. شاد و غمگین توفیری ندارد... برای یک دختر آلزایمری که نه میگوید و نه میشنود چه مینویسی؟ وقت داری برای رفیقت بنویسی؟ من نامه دوست دارم....... میدانی که؟
۹۵/۰۳/۲۱