تنم به پیله ی تنهایی ام نمی گنجید...*
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ
عادت می گنند...
عادت می کنم...
به صدایی که آهسته شده، به زبانی که به کام گرفته شده، به انحنای لبی که صاف شده، به موهایی که از روی شانه جمع شده... به نگاهی که تهی شده... به تازه واردی که منم ........
آنها عادت میکنند اما خودم؟! گمان نکنم... فقط من می مانم و آنهایی که توی جمجمه ام مدام ضربه میزنند...
* فروغ
۹۵/۰۷/۱۴