نجاتی که در دست توست...
مادر خوبی اگر نداشتهاید و از مهرش بی نصیب ماندهاید، روزی مادر شوید، و مادر خوبی شوید... پدر خوبی اگر نداشتهاید، پدر شوید، یک پدر خوب با سایهای به گستردگی و مهر یک درخت؛ پدر و مادری اگر داشتهاید که تمام عمر شاهد رابطهی پرتنششان بودهاید، رابطهای را آغاز کنید و با ذهن و قلبتان گرمایی در آن بسازید که تمام پیرامونتان به ویروس عشقش دچار شوند؛ اگر اشتباه رابطهای را آغاز کردهاید به توجیههای بیمایه اجتماعی به آن ادامه ندهید که سقف مریض دیگری بر تمام سقفهای موریانهزده شهر اضافه شود، خواهر و برادری را اگر آنگونه که توقع داشتهاید میانتان شکل نگرفته، فرزندانی بپرورید که گوشت هم را نخورند و شاهکارشان این نباشد که استخوان هم را در آخر دور نیانداختهاند!
به داشتهها و نداشتههایتان عالم شوید، بپذیرید، فریادها و گریهها و گلایههایتان که تمام شد، آنگاه خانوادهای به این اجتماع دوامبخش نسل بیافزایید... روزی نوبت شما میشود که جبران تمام نقصهای جهانتان را بکنید... آنی که حسرتهایش را بر سر دنیا تلافی میکند نباشید...