دلم میخواد بیای اما ... نمیتونم بگم برگرد*
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ
"آدمها ذرّه ذرّه محو میشوند . آرام ... بی صدا ... و تدریجی
همان آدمهایی که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند ، بی هیچ انتظار جوابی ، فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند. برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی ... همان آدمهایی که روزِ تولد تو یادشان نمیرود. همانهایی که در هیچ کجای دنیای تو گم میشوند و تو هرگز نمیبینی سینه ی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا میبرند ... همانهایی که در خاموشیِ غم انگیز خود ، از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو میگریند..."
(نیکى فیروزکوهی / در خانه ما عشق کجا ضیافت داشت /نشر ماه باران)
*و من چقدر این آهنگ «بغض» رضا رویگری را دوست دارم.
۹۵/۰۸/۲۷