افرا

پیشنهاد کار

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ب.ظ

یه روزی برای بچه هام تعریف میکنم که اولین منبع درآمد اصلیم تایپ کردن بوده! من یک دختر تایپیست بودم... وچه شبها که بیدار بودم و انگشتهام از ضربه های مکرر روی کیبورد کج و معوج میشدند و یه شبایی حین تایپ آخرین خطوط یه فایل صدصفحه ای  با هر تیک کیبورد صدای شکستن ریز بند انگشتهام می اومد.... یه روزی براشون میگم که چندباری چشام پای سیستم برفک زد و مجبور شدم دقایقی ببندمشون و به وقت بازکردنشون ترس دیگه ندیدن دنیا به جونم افتاده بود... یه روزی میگم اولین بار صفحه ای 250 تومن بابت تایپم گرفتم ... یه روزی میگم پول ویراستاریمو موکول میکردن به بعد انتشار کتاب... یه روزی میگم یکی بخاطر تایپ دقیقم قیمتی که خودخواسته بهش تخفیف داده بودم رو مابه تفاوتشو برام بدون اینکه بگه واریز کرد... یه روزی میگم آدمای قدرشناس زیادی طرف حسابم بودن... یه روزی میگم انگشتام برام چقدر عزیز بودن... انگشتایی که خیلیا با دیدنش میگفتن ساخته شدن برای ساز زدن و من با کیبوردم همیشه ساز زدم... یه روزی زیر و بم ورد رو یادشون میدم .... اون روز همچنان تایپ خواهم کرد.... هرچه پیش آمده باشه، حتی اگه مدیر یه قهوه خونه با کتابفروشی باشم، یا پژوهشگر میراث فرهنگی، یا یه نویسنده پاره وقت و منتظر پیشنهاد کار، یا حتی یه کارمند اداری ساده، یا معلم آسایشگاه کودکان، یا شایدم نجار، یا یه گلیم باف! من تایپ خواهم کرد اون موقع هم... پایان نامه بچه هاتونو برای تایپ به من بسپرید... !!

۹۵/۰۹/۰۶
افرا

نظرات  (۵)

ما دانشجوها خیلی گناه داریم، من همیشه این سوالو از خودم میپرسم:چرا تو ایران به دنیا اومدیم؟ دانشجوی اروپا مگه همچین وضعی داره؟
پاسخ:
از دانشجوهای اروپا خبر ندارم :))
ولی لذت در تلاش کردنه حتی در کمترین امکانات و در اوج بی عدالتی شغلی... به قول مامانم آدم از سنگم میتونه پول در بیاره...
افرا جان.خیلی خوب نوشتی.اولین منبع درآمد منم تایپ کردن بوده تا حالا.و ویراستاری که انتشارات پولشو بهم نداده به خاطر اینکه کتاب خوب فروش نکرده.
من هم شب هایی فقط صدای کیبورد تو گوشم بوده و هی کم کردن صفحات تو ذهنم.
پاسخ:
تجربه مشترک :)
من هم یکی از اولین منابع درآمدم تایپ بود و چقدر باعث شد تایپم قوی بشه :-)
پاسخ:
دقیقاً. اولین باری که یه نفر سراغ تایپیست گرفت و من به سرم زد خودم کارشو انجام بدم هبچ تصمیمی از قبل نداشتم و صرفا تایپم در حد کارراه‌اندازی خودم بود..... اما از همون وقت تبدیلش کردم به محلی برای درآمد و تایپم هم قوی شد :)
انقدری که تایپ کردن آرامش داره نوشتن با قلم  نداره :/ برای من ینی. و نمی دونم این نکته ی مثبت حساب میشه یا منفی :/

منم اولین منبع درامدم تایپ بوده :) و بعدتر ترجمه... حتی الانم گاهی دلم تنگ می شه برای پروژه هایی ک نصفه شبا ادمو بیدار نگه میداشت..
پاسخ:
تجربه مشترک خیلی از ماست. و گمونم توشه خوبی...!
همه اینجوری بودیم. منم برای بچم تعریف خواهم کرد چه سختی تو ایران وجود داشت چه تجربه هایی داشتم. درد مشترکی گفتی .بیا وبلاگم خوشحال میشم یه چای البالو مهمونم باشی
پاسخ:
این تجربه ها برام باارزشن، سرمایه خوبی میتونن باشن برای آینده
ممنونم ماری عزیز... حتما، کلوچه زنجبیلی هم با خودم میارم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی