هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است!
يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ب.ظ
ساعتش را هشت دقیقه جلو کشید!!! اما دیگر دیر بود... هشت دقیقه تأخیر کار خودش را کرد... او رفته بود... تنبیه این تأخیر، رفتن او بود... و اینک با عقربه های ساعت خود را می فریبفت که به موقع سر قرارها برسد... اما دیگر اویی در کار نبود... جایی که نباید دیر رسید و به مکافاتش باید تنهایی را به جان میخرید...
پ.ن: از خواب میپرد! ساعت را نگاه میکند... نفسی میکشد... ساعت را جلو میکشد تا روزی "او" را از دست ندهد... اویی که خودش هنوز به دست نیامده!
۹۵/۱۰/۱۲