افرا

حرف...

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ
با من حرف بزن....که حرف منشا چشمه زلال محبت آدمهاست...*۱
حرف زدن خوب است ... حرف زدن از آن جنس که با بعضیها درمیگیرد مگر چقدر اتفاق می افتد! 
"میخواهم اقلا یک نفر باشد که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم"*۲
"بعضیها" گاهی دقیقا میشوند همان یک نفر که در درون تو میزیَند... حرف به حرفت را گاهی تعبیر میکنند... بلد میشوندت انگار. بلد میشویشان انگار ...
بعضیها را کمی هم که بلد شوی حیفت می آید رها کنی! بعضیها اگر "خوب" جا بیافتند توی نظرت آسمان بروند زمین بیایند باز "خوب"ند ... حالا خوب در نظر تو چیست بماند... در نظر او چیست هم بماند...
بعضیها می خوانندت! درست میخوانند. واژه به واژه .... می شنوندت , تمام ملودی هایت را...بعضیها آشناترین غریبه میشوند ! نزدیکترین دور.... گویی که از دیرباز می شناسیشان...
بعضیها "تو" میشوی برایشان. "تو" میشوند برایتان... اولش شاید فقط برای راحتتر نوشتن و حرف زدن.. بعدش اگر واقعا "تو" شده باشند یا "تو" شده باشی ارزش دارد ....
یک چیزهایی به خیلی چیزها می ارزند دیگر .. نه؟

*۱: تولد خسرو شکیبایی ست .... خانه اش با همین حرفها سبز بود... حجم لحظه هایم را گاهی با همین حرفها سبز میکند
*۲: داستایوفسکی هم برای ما جمله ها دارد.

۹۴/۰۱/۰۷
افرا

نظرات  (۱)

اگر آدمیزاد آن یک‌نفری را که داستایوفسکی گفته حقیقتاً پیدا کند که می‌ارزد، خوب هم می‌ارزد.
پاسخ:
"یک نفر" احتمالا پیدا میشود یا شده! شاید خودش به ان یک نفر بودن راضی نباشد اما....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی