افرا

خانه تکانی تمام می‌شود. گلهای قالی شاداب شده‌اند، چین پرده ها عشوه گری می‌کنند، عقربه های ساعت رقص کنان پیش می‌روند، تاج قندانها می‌درخشند، تقویم نو جای کهنه را میگیرد، سماور فنجانها را زودتر پر میکند، ملحفه ها نرم و جان نواز شده اند، تصویر آن سوی پنجره ها شفاف شده است....
آخر کار تو میمانی و کتابخانه...غبار کتابها زدوده می‌شود و نظم میگیرند، و بعد میرسی به دفترها... گمانم سختترین مرحله خانه تکانی همین است: دفترها!...
دقایق میگذرند و تو متوجه عبورشان نیستی، همانجا روی چهارپایه، پارچه گردگیری را رها کرده ای به خواندنِ خودت... خودِ سالهای پیشت را ورق میزنی... لبخند.. نیشخند.. زهرخند... آخرین دفتر را که نگاه میاندازی جمله صفحه اولش یاد چه امیدها می اندازدت... ورق میزنی: خالی... خالی... خالی... سال بی اتفاقی نبود که بهانه ای برای ثبت شدن نباشد، اما آنچه این صفحات را خالی نگاه داشت دست بی رمقی بود که نای نوشتن دیده ها را نداشت و ذهن خجلی که از چیدن کلماتی که اوج آن لحظات را در خود داشته باشد، عاجز بود... اما سالی آنچنان پر نشیب بود که تک تک لحظه هایش را نقره داغ کرد بر قلبم و گمان نمیکنم زمانی فرا رسد که آن لحظه ها را به فراموشی آغشته کرده باشد... سال درد توان فوق العاده ای دارد که خود را به درگاه حافظه تحمیل کند... سال درد نامیدمش اما همانها که شریک و سهیم هرآنچه گذشت بودند به فکر کردن به امکان بدترها دعوتم میکنند ... که در پی اش باید شاکر روزگار باشم که اگرچه لرزه های زیادی بر پیکر زندگی امسال وارد آورد اما تهش با ویرانه ای ماتم زده به استقبال سال نو نمیرویم! خاطرات تلخمان را مرور میکنیم و در دل قدرت خود را تحسین میکنیم که با جان شکسته هم زانو نزدیم! 
گله ای نیست... با امیدواری انتظار لحظه های بزرگ را میکشم، لحظه های سرشار از قرار....... برای خودم، تو، و همه ی این جهان بیقرار....
*قسمتی از شعر قیصر امین پور که ناصر عبدالهی عزیز در اهنگ "سربلند" به زیبایی اجرایش کرده:
سراپا اگر زرد پژمرده ایم 
ولی دل به پاییز نسپرده ایم 
چو گلدان خالی ، لب پنجره 
پر از خاطرات ترک خورده ایم 
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم 
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم 
اگر دل دلیل است ، آورده ایم 
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !
دلی سربلند و سری سر به زیر 
از این دست عمری به سر برده ایم..

۹۴/۱۲/۲۸
افرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی