افرا

در هیاهوی جنگ عشق هویدا میشود

شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ب.ظ

عشق در میان انفجار! خطر کردن، تعجیل، بی گدار زدن به آب، تجربه رویاها، رهایی از دغدغه ها و اسارت برنامه ریزی های بلندمدت.

جنگ، کودتا، حمله تروریستی ... هرآنچه که به ترس پایان زندگی منجر شود آدمها را هل میدهد به زندگی "حقیقی"، پر از تحقق رویاها...

وسط هرج و مرج دختری را میبینی تنها در تقلای رساندن خود به اتوبوسی که مقصدش را هیچگاه در مخیله خود راه نمیداد! چون غیرممکن بود. اما حالا وسط این حذف نظم دل به دریا میزند برای دیدار! حتی اگر نافرجام اما بقدر وسعش در فرصت مبهم زندگیش میکوشد. 

در میان هیاهوی آژیرها و فریادها و انفجارها، پس کوچه ها شاهد هویدا شدن عشق های دفن شده زیر غبار قاعده ها و هنجارهاست....

در هیاهوی انفجار ترس ازدست دادنها هویدا میشود، تازه آدم وابستگی‌هایش را کشف میکند، عشق‌های حقیقی فقط در جنگ قابل تشخیصند!

از پی هر فاجعه آرزو میکنم کاش آنجا بودم! تهمینه نوشته زمان بلند شدن اولین نعره‌ی انفجار در تکسیم بوده و بلافاصله به سمت خانه شروع به دویدن کرده... من اگر بودم برمیگشتم به سمت صدا! میرفتم به دل ماجرا... 

من دلم میخواست در نیس بودم، در استانبول، در فلوجه، کوبانی، بیروت، سلیمانیه، هرجا که انفجار هست، و هرج و مرج!

در هیاهوی بی نظمی عشق ها هویدا میشوند. 

من جنگ را زیبا میبینم! 

من کودتا را زیبا میبینم!

من یک آنارشیستم!


۹۵/۰۴/۲۶
افرا

نظرات  (۱)

آییییی عشق 
پاسخ:
چهره سرخت پیدا نیست....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی