افرا

از کتاب

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۸ ب.ظ

زندگی یک تخته‌پاره در دسترس دارد که اگر آن را گم کند با سنگینی درد و شرمساری غرق خواهد شد. غرقی سرد و تاریک و نکبتی. غرقی که در وجدان آدمی روی می‌دهد. آدم که پیش خودش گم شود، پیش خودش نابود شود و پیش خودش تمام شود تنها آدم بدبخت است. همه جا می‌توان رفت و همه کار می‌توان کرد اگر نزد خودت گم نباشی، اگر نزد خودت نابود نباشی، اگر نزد خودت شرمسار نباشی. اگر تخته‌پاره رضایت ازخودت را از دست بدهی، اگر کارهایت و اندیشه‌هایت این تخته‌پاره را از دست تو برباید در دم فرخواهی رفت. و اگر هزار سال زندگی کنی و بر اوج عزت بنشینی، همیشه خود را گم و پست و نابود خواهی یافت.

آذر، ماه آخر پاییز، ابراهیم گلستان، داستان سوم، تب عصیان، صفحه 80

۹۵/۰۸/۱۸
افرا

نظرات  (۱)

بیخود نیست فروغ میگه:
نگاه کن 
تو هیچگاه پیش نرفتی 
تو فرو رفتی
پاسخ:
متاثر بودند از "ا.گ" دیگر... متاثری عاشق گویا :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی