افرا

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست

سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ب.ظ

این روزها که گوشی موبایلم همچنان بیهوش است و به عمد نداده‌امش برای تعمیر، تجربه دیگری از موسیقی سراغم می‌آید. بدون هندزفری و بدون هیچ وسیله پخش موسیقی همراهی، توی خیابان، توی اتوبوس، روی پل هوایی  کسی در گوشم چیزی میخواند! امروز همایون خواند، به شیشه اتوبوس تکیه داده بودم و کتاب را هم بعد چندخط خواندن بسته بودم، که ناگهان شروع کرد و همزمان لبخند به لب، دفترچه یادداشتم را در آوردم و همراهش نوشتم: 


هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی

از این طرف که منم همچنان صفایی هست


پ.ن: هدیه تولد دوسال پیشم هم از جمع دوستانی عزیز «چه آتش‌ها» بود، به یاد آن روز و آنها هم افتادم... درراه دیروزش هم برایم همان آلبوم را پخش کرده بودند و من که در دلم میگفتم آخ از این آهنگ، که با دل من چه میکند، و انگار دلچسبی‌اش برایم آنقدر عیان بود که تبدیل شود به یک هدیه ماندگار... با این شعر و با این قطعه زندگی‌ها دارم...

۹۵/۱۲/۱۷
افرا

نظرات  (۴)

به قول دوستان کرم گوش. 
چه آتش ها ی همایون جان شجریان. 
 
پاسخ:
بلی... چه آتش ها...
چه هدیه دوست داشتنیی
پاسخ:
اوهوم. از اون ماندگارها...
۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۲۷ رفیعه رجعتی
کی هست تولدت مگر؟!
پاسخ:
آخرین روزهای آخرین ماه تابستان :) میکند به عبارتی شش ماه دیگر
۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۴۰ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عمرا اکه از طرف من صفایی باشه دبگه:)
پاسخ:
امیدوارم این حس نصیبت بشه که هزارنوبت اگر خاطرت بشوراند، از آن طرف که تویی همچنان صفایی باشد... شکوهی داره برای خودش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی