افرا

هی بازیگر گریه نکن، ما هممون مثلِ همیم*

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ب.ظ
از کجا تابع این قانون شدیم که انرژی کاهنده ای صرف نه تنها پنهان کردن شرایط موجود، بلکه جا زدن یک زندگی مطلوب و همه چیز تمام کنیم؟ همه مادری دارند بهتر از برگ گل که عاشقش هستند، همه پدری دارند مثل کوه پشتیبان و مثل آسمان سخاوتمند، همه خواهر و برادری دارند با کلی خاطرات شیرین مشترک از کودکی، همه مهربانند، همه قوی اند، هیچ کس فریاد نمیزند، هیچ کس خشمش را از دهانش تف نمیکند، همه راضی اند، همه دلسوز طبیعتند و جامعه و خانواده و کودکان بی سرپرست و حیوانات در معرض انقراض؛ هیچ کس تودهنی نخورده، هیچ کس تودهنی نزده! هیچ کس دل نشکسته، نهایتاً دلش شکسته شده! هیچ کس ظلم نکرده، نهایتاً مظلوم واقع شده، هیچ کس از مادرش متنفر نشده! هیچ کس از پدرش بیزار نبوده، هیچ کس از خانواده اش فراری نشده، هیچ کس دوستانش را یکی یکی از دست نداده، هیچ کس به پوچی نرسیده، هیچ کس خسته نشده، هیچ کس احتمالات خودکشی را بررسی نکرده، هیچ کس بی هدف روزش را شب نکرده و شبش را روز، هیچ کس توی لحظه جنون توی سر خودش نزده! نرفته مثل احمقها سرش را کنج دیوار دستشویی فرو نکرده که صدای هق هقش شنیده نشود، هیچ کس به سرافت نیافتاده که همه آنچه تصویر کرده و قاب شده جلوی دیگران به نمایش گذاشته چیزی جز یک زندگی غم انگیز سیاه و سفید نبوده که تنها به رنگهای دروغ سعی کرده خوب نمایشش بدهد و بگوید من هم خوشبختم! همه از بدبختی خچالت میکشند، آدمها خجالت میکشند که بگویند پدرومادرشان با هم دعوا میکنند، و لحظه روانی ابدویک روزی را توی زندگی واقعیشان دیده اند. 
تمام عمر آدمها صرف تلاش برای پنهان کردن ضعف های زندگیشان میشود. چون فکر میکنند با آن ضعفهاست که قضاوت میشوند. میخواهند ازدواج کنند و فکر میکنند اینکه روابط سرد و تهاجمی موجود در خانواده شان اگر لو برود، میشود زبان‌کوتاهی‌شان در زندگی مشترک! فکر میکنند وجود معلولیت یا اعتیاد یا هر خلاف دیگری حتی نه در خانواده درچه یک که در فامیلشان اگر لو برود موجب عقب نشینی طرف مقابل میشود. و تمام عمر ذره ذره از خود می کاهند که پنهان کنند همه ناملایمت های زندگی شخصی شان را. 
دخترها خجالت میکشند از محدودیتهایشان بگویند، از متهم شدنشان به بدترین خصلت های اخلاقی وقتی که نیم ساعت دیر به خانه برسند! از این بگویند که برای ازدواج نکردن چطور تحت فشارند! از خواستگار نداشتنشان بگویند!  اینکه تابحال مورد علاقه کسی قرار نگرفته باشند برایشان معضل تلخی ست! پسرها خجالت میکشند از نگاه تحقیرآمیز و سرزنش کننده اطرافیانشان بگویند وقتی که خودشان از شرایط شغلی در عذابند. خجالت میکشند که بگویند آنها هم در محدودیت هستند.
بله همه خانواده ها روشنفکرند، همه خانه ها بهشت است، همه در زندگی شخصیشان آزادی و حق انتخاب دارند، دعوا دیگر چیست؟ همه مسائلشان را با گفتگوی آرام و منطقی حل میکنند، همه عاقلانه عاشق میشوند و عاشقی میکنند، همه عاقلانه جدا میشوند، همه زندگی سالمی دارند، همه دغدغه های انسانی دارند، همه زندگی را دوست دارند، همه پاکند...
بس کنید...... بگذارید کمی راحت باشیم! بگویید از گلدانی که وقت عصبانیات شکستید، بگویید از تار سفید مویی که در اوج جوانی تان پیدا کرده اید، بگویید از وقتهایی که توی آینه حل شدن سرمه چشمتان را توی اشکهای چشمانتان تماشا کرده اید و دلتان برای خودتان آتش گرفته، بگویید که دستتان میلرزد، بگویید از دلی که شکستید، بگویید از جنونهایی که دیده اید، بگویید از بی اخلاقی هایی که کرده اید، بگویید.... نگذارید آدمها فکر کنند تنها بدبختهای دنیا هستند. آدمها چه گناهی دارند که باید از همه اشتباهی های جهانشان خجالت بکشند؟ کمی راحت باشید لامروت ها... همدیگر را نکشیم....

پ.ن: در اوج خستگی پیام دکتر کنار صفحه دسکتاپ روشن میشود: وقتشه ویراستاری یک مجله آکادمیک درجه دار رو قبول کنی! آدمهایی چقدر میتوانند عزیز باشند، چقدر؟ 

*آهنگ نقاب سیاوش قمیشی
۹۵/۱۲/۲۷
افرا

نظرات  (۲)

۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۵۱ •✿ آرورا ✿•
دو تا نکته توی ذهنم هست ... اول اینکه از بچگی از محیط اطراف اینجوری گرفتیم داستان رو که ادم باید کامل باشه.  یاد نگرفتیم که به بقیه بگیم ببین من همینم. من رو با همه عیبا و خوبیام ببین...دوم اینکه به خاطر همین یاد نگرفتنا بلد نیستیم با عیبا و مشکلات بقیه مهربون باشیم. طعنه نزنیم... اگه دومی حل نشده باشه، اولی میشه نمک روی زخم. رو بازی کردن میشه آتو ... 
پاسخ:
هوووم... کاش بشه پس زد همه اینا رو...
۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۳ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من همیشه از همه اینها حرف زدم و از گفتنشون خجالت نکشیدم. ولی جامعه بی رحمه. خیلی بی رحم
پاسخ:
جامعه علیه کساییه که نقش خودشونو بازی میکنن، نه نقش یه آدم خوشبخت و همه چی تموم! آدما به نقصهای شرایط زندگیشون متهم میشن! بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی